کد مطلب:275562 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:600

در معرفت امام زمان
همانطور كه اعتقاد به توحیدو نبوت و معاد، بدون ایمان به ولایت امیرالمومنین علیه السلام و برائت از غاصبین حق خلافت ارزشی ندارد، و به همانگونه كه نماز و حج و دیگر عبادات، بدون ولایت اهل بیت علیهم السلام پشیزی نمی ارزد، همه این اعتقادات و عبادات اگر انجام شود و انسان به ولایت اهل بیت نیز ایمان داشته باشد ولی امام زمان خویش را نشناسد، از هیچ یك از معتقدات خود، حتی از ولایت ائمه قبل نیز بهره مند نخواهد گردید. بهترین سند بر ادعای فوق، روایت مشهوری است كه اهل سنت و شیعه آن را نقل نموده و بر آن اعتماد كرده اند و ان اینكه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه. [1] .



[ صفحه 61]



كسی كه بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است. منظور از جاهلیت در این روایت، ایام كفر و ضلالت قبل از اسلام است. بنابر این معنای حدیث چنین خواهد شد: اگر مسلمانی - یعنی كسی كه توحید و نبوت و قرآن و قیامت و دیگر مبانی دین را پذیرفته و به واجبات دین اهتمام نموده است - بمیرد و امام معصوم زمان خویش را نشناخته باشد، او نامسلمان مرده، دین او همان كفر و ضلالت كفار و مشركین قبل از اسلام تلقی خواهد شد و از اسلام، توحید، نبوت، تقوی و عبادت خود نفعی نخواهد برد. لفظ جاهلیت، در این نقل از حدیث، توصیف روشن تری یافته است. راوی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: من مات و لا یعرف امامه مات میته جاهلیه؟ كسی كه بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؟ فرمودند: آری، عرض كردم: این جاهلیت به معنی جاهلیت ایام نادانی قبل اسلام است، یا منظور جاهلیت عدم آشنایی با امام می باشد؟ یعنی آیا جاهلیت چنین كسی در همه زمینه ها و مطلق بوده و یا در محدوده خاص امامت بوده، به دیگر محدوده های دین لطمه نمی زند؟ امام فرمودند: جاهلیه كفر و نفاق و ضلال [2] جاهلیت او از سنخ جاهلیت كفار، منافقین و گمراهان است. یعنی جاهلیت مطلق بوده، گمراهی از امامت مساوی با گمراهی در



[ صفحه 62]



تمامی مبانی دین خواهد بود. [3] پس علاوه بر معرفت اصل ولایت و شناخت حق اهل بیت علیهم السلام، ما موظف به معرفت و اطاعت و تسلیم در برابر امام زمانمان علیه السلام نیز هستیم و معرفت ولایت، ما را بی نیاز از معرفت آن حضرت نخواهد كرد. محمد بن تمام گوید: به امام صادق علیه السلام عرض كردم: فلان كس از دوستان شما اهل بیت است... ولی او به ولایت امیرالمومنین علیه السلام ایمان داشته، اوصیاء آن حضرت را نمی شناسد. امام فرمودند: او گمراه است، او مانند كسی است كه به نبوت عیسی اقرار كرده نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را انكار كند یا نبوت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم را پذیرفته و نبوت عیسی را انكار نماید. ما بخدا پناه می بریم از كسی كه حجتی از حجج الهی را انكار نماید. [4] .



[ صفحه 63]



فرد دیگری نیز از امام صادق علیه السلام می پرسد: كسی كه به ائمه قبل معرفت داشته، فقط امام زمان خویش را نمی شناسد، آیا چنین كسی مومن است؟ فرمودند: خیر. [5] راوی از امام صادق علیه السلام پرسید: فردی است كه به ولایت شما قائل بوده از دشمن شما بیزار است، حلال و حرام شما را مراعات می كند و معتقد است كه امامت با شما خاندان است و به خاندان دیگری تعلق ندارد، ولی می گوید: در اینكه كدامیك از افراد این خاندان امام هستند، امری اختلافی است و اگر انها بزودی اجتماع كرده او را امام بنامند، من نیز به امامت او معتقد خواهم بود! وضعیت او چگونه است؟ امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است. [6] نكته این بحث در این است كه بنابر روایات، انكار یكی از ائمه در حكم انكار جمیع آنها و در حكم انكار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بوده. چنین كسی قطعا گمراه و منحرف خواهد بود. [7] شاعر بزرگ اهل بیت سید حمیری (م 173 (كه شیعه بوده ولی از پیروان كیسانیه بود، یعنی بعد از حضرت امام حسین علیه السلام به امامت برادر آن حضرت محمد حنفیه معتقد بود، با وجود همه اشعاری كه در حق اهل بیت داشت و مبارزه ادبی كه با دشمنان آنان می نمود خبر دار شد كه امام صادق علیه السلام او را كافر نامیده اند. نزد آن حضرت آمده عرض كرد: آیا من، با همه محبتی كه با شما داشته،



[ صفحه 64]



با دشمنان شما مخالفت می نمایم. آیا منهم كافرم؟ امام فرمودند: و ما ینفعك ذاك و انت كافر بحجه الدهر و الزمان. در حالی كه توبه امام زمانت ایمان نداری، اعتقادات به ولایت ائمه قبل و محبت تو به ما و دشمنی با دشمنان، برای تو سودی نخواهد داشت. آنگاه حضرت او را به سر قبر ابن حنفیه بردند، ابن حنفیه زنده شد به امامت امام صادق علیه السلام اعتراف كرد و سید حمیری از اعتقاد سابق خود دست برداشته اثنا عشری گردید. و قصیده رائیه خود را سرود. [8] امام صادق علیه السلام فرمودند: من اقر بالائمه من آبائی و ولدی و جحد المهدی من ولدی كان كمن اقر بجمیع الانبیاء و جحد محمدا صلی الله علیه و آله و سلم. [9] كسی كه به امامت پدران من اقرار نموده، امامت فرزندان (معصوم) مرا نیز بپذیرد، ولی مهدی را كه از فرزندان من خواهد بود انكار كند، مانند كسی است كه نبوت جمیع انبیاء را پذیرفته، نبوت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم را انكار نماید. رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز فرمودند: من انكر القائم من ولدی فی زمان غیبته، فمات. فقد مات میته جاهلیه. كسی كه در ایام غیبت مهدی از فرزندان من، او را انكار نماید و بمیرد، به مرگ جاهلیت (یعنی غیر مسلمان و كافر و گمراه) از دنیا



[ صفحه 65]



رفته است. [10] پس در عصر ما شناخت امام زمان حضرت مهدی علیه السلام از لوازم ایمان و سعادت اخروی انسان و قبول اعمال او است. این اعتقاد است كه او را از معرف دیگر ائمكه و دیگر مبانی دینی، بهره مند می سازد.



[ صفحه 66]




[1] اين روايت را احمد حنبل در 3 موضع از كتاب مسند جلد 96: 4 ، 446:3 ، 83:2، بخاري در صحيح 13:5، مسلم در صحيح رقم 1849، ابوداود در مسند:259 نقل نموده، بيش از بيست كتاب ديگر از كتب اهل سنت آن را نقل كرده اند. در كتب شيعه مرحوم علامه مجلسي اين روايات را در بحار الانوار، جلد 23 باب 4 طي چهل حديث گوناگون جمع كرده است.

[2] كافي 377:1 ح 3.

[3] علامه اميني رضوان الله عليه صاحب كتاب گرانسنگ الغدير مي فرمودند: در سفري به سوريه، دانشمندان آن ديار، به ديدار من آمدند، در مجلسي از بزرگان اهل سنت آن منطقه، يكي از آنان به من رو كرده گفت: آيا در اسلام جز ولايت و امامت، اصلي ديگر وجود ندارد كه تو فقط درباره ولايت و غدير و مفاهيم مربوطه مي نويسي؟! آيا اسلام، توحيد ندارد، نبوت و قرآن و اخلاق و احكام ندارد؟ من هر چه فكر كردم كه به اين فرد سني در مجمعي از اهل سنت چه جوابي بدهم كه دندان شكن باشد، چيزي به ذهنم نيامد. قلبا به حضرت اميرالمومنين عليه السلام متوسل شدم كه: من در اين جمع زبان شما اهل بيت هستم. مرا ياري دهيد تابتوانم از منطق شما دفاع كنم. به عنايت مولا به ذهنم رسيد كه به اين حديث شريف استناد كنم، لذا روايت: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه را خوانده، مدارك آن را بيان كرده معناي آن را توضيح دادم و گفتم: اين كار را فقط از ولايت مي گويم و مي نويسم، سليقه من نيست، بلكه فرمايش رسول خدا در اين حديث است كه كسي كه ولايت ندارد، از توحيد و نبوت و معاد و قرآن و احكام بهره اي نمي برد. - و آنها هم ساكت شدند.

[4] بحار 97:23 و 98 ح 5.

[5] كمال الدين باب 410:39 ح 3.

[6] الغيبه نعماني:133 تا 135 ح 16 و 17 و 19.

[7] بحار 23 باب 5 (من انكر واحدا، منهم قد انكر الجميع) كسي كه يكي از ائمه را انكار كند همه آنها را انكار كرده است:95 تا 98.

[8] بحار 320: 47 ح 11.

[9] كمال الدين:411 ح 5 و 6.

[10] كمال الدين:413 ح 12.